عشــــــق واقعی اونجاست که ... دختــــر با تمام عصبانیت بامشت بکوبه روی سینه عشقش ، وبهش بگه بــــرو تنــــهام بذار.. ولــــی.. اون آروم بغلش کنه بگه؛ نزن دستت درد میگیـــره..! دیگر هیچوقت تنهایی ام را باکسی قسمت نخواهم کرد،هربار قسمت کردم چندین برابر شد...! با?د آرام رفت، تو را "دُختــر " م?نامند؛
سـهم تـو شـد روز تـازه سـهم مـن اشـک کـه بـریزم...
بـه هـمین سـادگی کـم شـد عـمر گـل بـوته تـوو دسـتم...
گـله از تـو نـیست مـیدونم خـودم ایـنو از تـو خـواستم...
بـه جـون سـتاره هـامون تـو عـزیز تـر از چـشامی...
هـر جـا هـستی خـوب و خـوش بـاش تـا ابـد بـغض صـدامی...
تـو رو مـحض لـحظه هـامون نـشه بـاورت یـه وقـتی...
کـه دوسـتت نـدارم ایـنو بـه خـدا گـفتم بـه سـختی...
مـن اگـه دوسـتت نـداشتم پـای غـم هـات نـمیموندم...
واسـت ایـن هـمه تـرانه از تـه دلـم نـمیخوندم...
اگـه گـفتم بـرو خـوبم واسـه ایـن بـود کـه مـیدیدم...
داری آب مـیشی مـیمیری ایـنو از هـمه شـنیدم...
دارم از دوریـت مـیمیرم تـا کـنار مـن نـسوزی...
از دلـم نـمیری عـمرم نـفسامی کـه هـنوزی...
تـو رو مـحض خـیره هـامون کـه نـفس نـفس خـدا شـد...
از هـمون لـحظه کـه رفـتی روحـم از تـنم جـدا شـد...
تـو کـه تـنها نـمیمونی مـنه تـنها رو دعـا کـن...
خـاطراتمو نـگه دار امـا دسـتامو رهـا کـن...
دسـت تـو اول عـشقه بـسپرش بـه آخـرین مـرد...
مـردی کـه پـشت یـه دیـواره واسـه چـشمات گـریه مـیکرد...
گـریه مـیکرد...گـریه مـیکرد...
خدایا از دست خودم خستم
دلم میخواد روی بلندترین قله ی کوه می ایستادم و بلند فریاد میزدم
و صدام رو به باد می سپردم آنقدر که کسی نباشه تا ازم سوال کنه
تا من بخوام تو این دنیای وارونه الکی بخندم
ای خدا خستم ... دلم گرفته ...
دوست دارم بهت بگم که چقدر نا امیدانه دارم به زندگیم چنگ میندازم
ای کاش رویاهای دیرینه ام رو از دست نمیدادم رویاهایی که فقط باعث میشه من فکر کنم.
ای کاش ... این گذشته شوم منو رها کنه
خدایا تو میدونی که من دارم با خودم چکار میکنم تو میدونی چه بلایی به خودم
وجودم و از همه مهمتر دلم میارم ؟ خدایا این امتحانتم مثل بقیه امتحانت سخته
خدایا کمکم کن امشب اومدم تا ازت یه سوال کنم
میخوام ازت بپرسم برای چی داری این کا رو با من میکنی؟
خدایا اومدم تا بازم مثل همیشه دستمو بگیری
چرا وایستادی تماشا میکنی که دارم همینطوری گند میزنم به زندگیم؟
خدایا از دست خودم خستم از این گذشته لعنتی کاش اینقدر اذیتم نمیکرد.خودم دارم با خودم چیکار
میکنم؟خدایا صدامو میشنوی؟ میدونم میشنوی،همیشه شنیدی هروقت
دلم گرفت صدات کردم، شنیدی صدامو ، میدونم الانم میشنوی و میدونم
فقط توئی که میتونی آرومم کنی، میدونم فقط توئی که صدای قلبمو میشنوی،خدا جون همیشه
راضی بودم به رضای خودت الانم راضیم به رضای تو ، به تو توکل میکنم ، دلم رو به تو
می سپرم کمکم کن تا با این موضوع کنار بیام و منو از این پریشانی نجات بده.
آنقدر آرام که حت?..
روز? دلش برا? صدا? قدمها?ت تنگ شود.
آنقدر آرام که از ا?ن آرامشت..
دق کند،
ا?ن سزا? کس? است که قدرت را نم? داند…
مضمون? که جذاب?تش نفسگ?ر است…
دن?ا? دخترانه ? تو، نه با شمع و عروسک معنا پ?دا م?کند و
نه با اشک و افسون!
اما تمام ا?نها را هم در بر م?گ?رد …
تو نه ضع?ف? و نه ناتوان، چرا که آفر?دگارت تو را بدون
خشونت و زور بازو م?پسندد ...
اشک ر?ختن قدرت تو ن?ست، قدرت روح توست
اشک نم?ر?ز? تا توجه? را به خواستهات جلب کن?؛
با اشک، روحت را ج? م? ده? ...
خانه، ب? تو سرد و ساکت است چرا که شور و ه?جان زندگ?
با صدا? بلند حرف زدن، و موس?ق? گوش دادن ن?ست،
زندگ? ترنم ????ِ آرامش بخش? را م?طلبد که خدا در جادو?
صدا? تو نهفته است ...
تو تنها با ازدواج کردن و مادر شدن ن?ست که معنا م?گ?ر?
تو به تنها?? معنا دار?، معنا? عم?ق? که در واژه " دُختـر
بودن " است ...
اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظر? تو را ضع?فه بخواند باز هم
قو?تر از قبل، از پشت هم?ن واژه سر بلند م?کن? و لبخند
م?زن?
چرا که خداوند تو را " دُختــر" آفر?ده است
و هم?ن برا? تو کاف?ست ...
با احترام به تمام دختران سرزم?نم
| Design By : Pars Skin |
