مادری پیر مرا،
نکته ای زیبا گفت!
از بد دنیا گفت!
گفت طاووس مشو
که به عیبت خیزند،
گر شوی شعله شمع،
زیر پایت ریزند!
گفت: پروانه مشو،
که به سرگردانی،
لای انگشت کتاب،
سالها میمانی!
نه زمین باش نه خاک،
که تو را خوار کنند،
وانگهی ذهن تو را،
پر ز مرداب کنند!
آسمان باش که خلق،
به نگاهت بخرند!
وز پی دیدن تو،
سر به بالا ببرند.
ولی با چتر میری زیر بارون
می گی عاشق برفی
ولی طاقت یه گوله برف و نداری
می گی عاشق پرنده ای
ولی میزاریش تو قفس
انتظار داری نترسم وقتی میگی:<<عاشقی...>>
و شاید هیچ گاه نفهمی که عشــــــق ، همین قدم های کوتاه در این راه بی مقصد بود که با هم پیمـــــــــــــودیم !
Design By : Pars Skin |